چرا کشورهای جنوب جهان به چین چشم دوختهاند؟

در بازتابی آشکار از این موضوع، دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، در رسانههای اجتماعی هشدار داد که هر کشوری که «خود را با سیاستهای ضد آمریکایی بریکس همسو کند» با تعرفههای اضافی مواجه خواهد شد. سلسو آموریم، مشاور ارشد لولا دا سیلوا، رئیسجمهور برزیل، گفت که این تهدیدها «روابط ما با بریکس را تقویت میکنند، زیرا ما میخواهیم روابط متنوعی داشته باشیم و به هیچ کشوری وابسته نباشیم». در غیاب دیدگاههای رقیب در مورد سیاست جهانی و سازماندهی اقتصادی که مشخصه جنگ سرد بود، قلدری آمریکا برای مهار نفوذ چین در جهان غیرغربی احتمالا نتیجه معکوس خواهد داد. برعکس، غیرقابل پیشبینی بودن ترامپ و بیاعتنایی او به قوانین و هنجارها، همراه با قدرت نرم رو به افول غرب، نفوذ چین را افزایش داده و به تلاشهای پکن برای بازتعریف گفتمانی جنوب جهانی، که خود بخشی جداییناپذیر از آن است، بهعنوان یک بلوک غیرغربی یا حتی ضدغربی، کمک میکند.
کشورهای جنوب جهان تمایل دارند قیمتها را بپذیرند و در جهانی مبتنی بر معامله، چین بیش از هر قدرت بزرگ دیگری پیشنهاد میدهد. این امر بهویژه در مورد کشورهای جنوب شرقی آسیا صادق است که زیرساختهای آنها همچنان در حال پیشرفت است. چین بهعنوان یک ابرقدرت زیرساختی، مستقیما به یکی از نیازهای کلیدی جنوب جهانی متوسل میشود. این کشور در طول دهه گذشته بیش از ۱.۳تریلیون دلار برای پروژههای «ابتکار کمربند و جاده» (BRI) در جنوب جهان هزینه کرده است که بسیار بیشتر از سرمایهگذاریهای رقبایش در پروژههایی مانند «دروازه جهانی اروپا»، «چارچوب اقتصادی هند و اقیانوسیه» (IPEF) ایالات متحده و «اتحادیه اقتصادی اوراسیای روسیه» است.
این به آن معنا نیست که همه پروژههای چین بهراحتی پیش میروند. در سریلانکا، پاکستان، میانمار، مالزی، کنیا و زامبیا، مسائل مختلفی از جمله بدهیهای سنگین و گرفتاری، هزینههای گزاف، اتکای شدید به کارگران چینی، مشکلات حکومتی، نگرانیهای امنیتی و مخالفتهای داخلی مطرح شده است. با این وجود، چین در تنظیم برنامههای خود با شرایط کشورهای میزبان، چابکی نشان داده است. چین اکنون در تلاش است تا طرح «کمربند و جاده» را با «دستور کار ۲۰۶۳ اتحادیه آفریقا»، یک چارچوب استراتژیک برای تغییر قاره در ۵۰ سال آینده، هماهنگ کند.
چین عقبنشینی دولت ترامپ از تعهدات جهانی و طرحهای قدرت نرم را فرصتی برای بهرهبرداری میداند. درحالیکه دفاتر «آژانس توسعه بینالمللی ایالات متحده» (USAID) در سراسر جهان امسال تعطیل میشدند، قراردادها و سرمایهگذاریهای مرتبط با طرح «کمربند و جاده» چین به ۱۲۵میلیارددلار رسید. اگرچه سرمایهگذاریهای چین در طرح «کمربند و جاده» کوچکتر و هدفمندتر شدهاند، اما نیمه اول سال ۲۰۲۵ شاهد بالاترین میزان مشارکت در طرح «کمربند و جاده» برای هر دوره ششماهه بوده و آفریقا و آسیای مرکزی بیشترین سرمایهگذاری را داشتهاند. ایالات متحده نیز در این جبهه تنها نیست. بریتانیا، آلمان و فرانسه هم بودجههای کمکی خود را کاهش دادهاند تا منابع را به سمت هزینههای دفاعی سوق دهند؛ یعنی قدرت سخت خود را بر قدرت نرم اولویت دهند.
چین خود قدرت نرم محدودی دارد. مردم ممکن است به کالاهای چینی علاقهمند باشند، اما نه به سبک زندگی چینی یا محصولات فرهنگی. بااینحال، امروز یکی از منابع اصلی قدرت نرم چین از دست دادن استثناگرایی و جذابیت ایالات متحده است. بنابراین جای تعجب نیست که نظرسنجیهای مختلف انجامشده توسط انجمن سیاست خارجی اندونزی و موسسه ISEAS-Yusof Ishak سنگاپور نشان میدهد که امروزه بیشتر مردم آسیای جنوب شرقی آینده اقتصاد منطقه خود را به چین گره میزنند تا به ایالات متحده یا اروپا. تصویر مشابهی در حوزه دیپلماتیک در حال ظهور است. همزمان با اینکه ترامپ دستور کار «اول آمریکا» خود را دنبال میکند و به نهادها و توافقات چندجانبه حمله میکند، کشورهای جنوب جهان روایتهای چین از «آینده مشترک» و «احترام متقابل» را جذابتر مییابند. تلاشهای دیرینه چین برای معرفی خود بهعنوان یک شریک قابل اعتماد نیز نتیجه داده است و این کشور انجمنهایی را برای همکاری با آسیای جنوب شرقی، آمریکای لاتین، کارائیب، آفریقا و خاورمیانه ایجاد کرده است.
چین با بهرهبرداری از افول اخلاقی و مادی نسبی ایالات متحده و غرب، هویت ژئوپلیتیک کشورهای جنوب جهان را بهعنوان کشوری غیرغربی بازتعریف میکند و خود را بهعنوان بخش جداییناپذیر آن قرار میدهد. وانگ یی، وزیر امور خارجه چین، در یک کنفرانس مطبوعاتی در ۷ مارس اظهار کرد: «چین بهطور طبیعی عضوی از کشورهای جنوب جهان است، زیرا ما در طول تاریخ با هم با استعمار و هژمونی مبارزه کردهایم و به هدف مشترک توسعه و احیا متعهد هستیم.» به همین ترتیب، در زمانی که ترامپ از طریق جنگهای تجاری خود و اعمال تعرفهها بر کشورهای مختلف، ترس و اضطراب گستردهای ایجاد میکند، چین اعلام کرده است که تمام تعرفهها را بر ۵۳کشور آفریقایی که با آنها روابط دیپلماتیک دارد، لغو کرده است. این اطلاعیه که در وبسایت وزارت امور خارجه چین منتشر شده است، با عنوان «بیانیه چین-آفریقا چانگشا در مورد حفظ همبستگی و همکاری کشورهای جنوب جهان» منتشر شده است.
بسیاری در جنوب جهان، چین را بهعنوان یک کشور درحالتوسعه همتا میبینند. درحالیکه ایالات متحده ظهور چین را یک تهدید میداند، بسیاری از کشورهای درحالتوسعه از موفقیت آن الهام گرفتهاند و قصد دارند از آن تقلید کنند. جوکو ویدودو، رئیسجمهور سابق اندونزی، زمانی به کابینه خود گفت که از استراتژی توسعه چین درس بگیرند. یک نظرسنجی در سال ۲۰۲۴از مردم ۳۵ کشور توسط مرکز تحقیقات پیو، اختلافنظر در مورد تاثیر چین را نشان داد. پاسخدهندگان در کشورهای با درآمد بالا، تاثیر اقتصادی چین بر کشورهای خود را منفیتر میدانستند، و آمریکاییها با ۷۶درصد منفیترین بودند. برعکس، کسانی که در کشورهای با درآمد متوسط بودند، آن را مثبتتر میدیدند، مانند حدود دو سوم مالزیاییها و نیجریهایها که چشمانداز مثبتی دارند.
پتانسیل چین بهعنوان رقیبی برای ایالات متحده، چندقطبی بودن را بیش از پیش ممکن میسازد؛ مسالهای که بسیاری از قدرتهای متوسط و بازیگران جنوب جهان آن را شرط سیستمی ضروری برای عاملیت سیاسی جهانی خود میدانند. بسیاری از کشورهای جنوب جهان، حتی آنهایی که با غرب پیمانهای نظامی دارند، مانند هند، از طریق چندجانبهگرایی یا پوشش ریسک، استقلال استراتژیک را دنبال میکنند و جهان چندقطبی را وسیلهای برای افزایش استقلال خود میدانند. بااینحال، نکته مهم این است که کشورهای جنوب جهان نمیخواهند نظم جهانی چینمحور جایگزین نظم موجود شود. این کشورها نگرانند که وقتی چین به جایگاه ابرقدرتی برسد (اگر در حال حاضر به آن نرسیده باشد)، در برابر سندرم هژمونی که اغلب قدرتهای بزرگ را تحت تاثیر قرار میدهد، مصون نباشد. آنها همچنین نگران آینده ملیگرایی چینی هستند؛ اینکه آیا مانند ایالات متحده، ممکن است به شکلی ناامن و ارتجاعی تبدیل شود.
* مشاور ارشد در چتهامهاوس
** سفیر سابق اندونزی در ایالات متحده و معاون سابق وزیر امور خارجه اندونزی