مدیرگروه خشکسالی و تغییر اقلیم پژوهشکده حفاظت خاک و آبخیزداری در گفتوگو با «دنیای اقتصاد» مطرح کرد
رهیافت مغفول «کشاورزی هوشمند به اقلیم»

مهران زند، مدیرگروه خشکسالی و تغییر اقلیم پژوهشکده حفاظت خاک و آبخیزداری در گفتوگو با دنیای اقتصاد به تشریح کامل این مفهوم پرداخت و برنامههای انجام شده در ایران برای توسعه این نوع کشاورزی و همینطور موقعیت ما در مقایسه با کشورهای جهان را مرور کرد. او میگوید: «در ارتباط با کشاورزی هوشمند به اقلیم بسیار عقب هستیم و اقدامات خیلی محدودی انجام شده است.
به گفته زند «مهمترین موضوع این است که ما نتوانستیم مدیریت یکپارچه حوضههای آبخیز را در کشور پیاده کنیم و این مساله باعث شده دید یکپارچه، هماهنگ و جامعی نسبت به منابع طبیعی، امکانات و محدودیتهای آن نداشته باشیم و از همین رو اقدامات به صورت جزیرهای و بخشی صورت گرفته و در نهایت منجر به تصمیمگیری و تصمیمسازیهایی شده که نتوانسته به صورت موثر مسائل و مشکلات کشور را حل کند.»
«کشاورزی هوشمند به اقلیم» به چه مفهوم یا رویکردی اطلاق میشود؟
این مفهوم به کنفرانسی که سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد (فائو) در سال ۲۰۱۰ در لاهه برگزار کرد، برمیگردد. در این کنفرانس برای اولین بار رویکرد کشاورزی هوشمند به اقلیم مطرح شد. این مفهوم سه مضمون عمده را پیگیری میکند؛ توسعه پایدار، تامین پایدار غذا و توسعه زیست محیطی. برای پاسخگویی به چالش تامین پایدار سه هدف طرح شده است: ارتقای معیشت کشاورزان، حفظ امنیت غذایی جمعیتمیلیونها گرسنه و سوم ریشه کنی فقر.
در مجموع هدف اصلی کشاورزی هوشمند به اقلیم در ارتباط با توسعه پایدار اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی برای پاسخگویی به این سه چالش مهم است. بنابراین باید تاکید کنیم که هدف کشاورزی هوشمند به اقلیم صرفا ارائه یک تکنیک خاص و سیستم جدید برای تولید نیست و همینطور اقدامی ویژه، تخصصی و مشخص برای تمام مناطق مختلف به صورت یکسان ارائه نمیدهد، بلکه عمدتا یک رهیافت برای مدیریت و هدایت کشاورزی و تولید در عرصههایی که عمدتا تحتتاثیر تغییرات اقلیمی قرار گرفتهاند، محسوب میشود و در واقع چارچوبی برای کمک به انتقال یا بازطراحی و بازتنظیم سیستمهای کشاورزی متاثر از تغییر اقلیم ارائه میدهد.

بدون شک در سالهای اخیر بسیاری از مناطق دنیا تحتتاثیر پدیدههای مرتبط به تغییرات اقلیمی، دچار تغییر و تحول شدهاند، مخصوصا بخش کشاورزی که آسیبهای فراوانی دیده است. بنابراین کشاورزی هوشمند به اقلیم به عنوان یک رهیافت جدید به دنبال رهایی این مناطق از خطرات مربوط به امنیت غذایی است. چراکه با تداوم روند فعلی و پیش رو، بسیاری از مناطق جهان به دلیل کاهش امنیت غذایی با گسترش فقر و گرسنگی مواجه خواهند شد.
آیا کشاورزی هوشمند میتواند راهکاری مناسب برای مقابله با خشکسالی و تغییر اقلیم باشد؟
بدون شک چنین است. مهمترین هدف کشاورزی هوشمند به اقلیم این است که با شناسایی امکانات، محدودیتها و تواناییهای مناطق و با توجه به الزامات اقلیمی آنها ، بتواند تا حد ممکن از خسارات ناشی از خشکسالیها و تغییرات اقلیم جلوگیری کند. ما در کشاورزی هوشمند ۷ گام مهم داریم که پیاده شدن آنها میتواند مناطق را در برابر چالشهای اقلیمی تجهیز و شرایط آنها را پایدارتر کند.
اگر بخواهیم این ۷ گام را به صورت خلاصه مطرح کنیم باید بگویم؛ اولین مورد به شناسایی و طبقه بندی خطرات اقلیمی برمیگردد. یعنی پدیدههای اقلیمیای که مناطق مختلف را تحتتاثیر قرار میدهد، شناسایی و وقوع یا اثرات ناشی از آن را در بازههای زمانی کوتاه و میان و بلندمدت پیشبینی و به کشاورزان اطلاعرسانی کند. اطلاع به موقع کشاورزان میتواند گام موثری در تجهیز و مقابله آنها با مشکلات اقلیمی است.
گام دوم انتقال زنجیره ارزش و شرکتهای مناسب و همینطور اطلاعات کلیدی به صورت جز به جز از ابتدا تا انتها (از مرحله کاشت تا برداشت و فروش) به صورت یک زنجیره به هم پیوسته و نظارت شده و با مدیریت ریسک را دربرمی گیرد.
گام سوم انتخاب و شناسایی شیوهها و بستههای فناوری متناسب با هر منطقه است. یعنی بر اساس آن پیشبینیهای اقلیمی و زنجیره ارزشی که انتخاب می شود، شیوهها و فناوریهای متناسب با این زنجیره به کشاورز ارائه شود.
چهارم، تهیه یک تقویم فصلی و زراعی با برنامه مشخص از عملیات مختلف با توجه به ملاحظات اقلیمی است. کارشناسانی که با کشاورزان همراه هستند این تقویم را برای آنها طراحی میکنند. بنابراین کشاورزان در هر منطقه با توجه به ملاحظات و شرایط اقلیمی خاص خود این تقویم زراعی را به صورت منسجم در دسترس خواهد داشت.
مرحله پنجم به تعریف نقشها و مسوولیتها و نحوه مشارکت زنان و جوانان و سایر گروههای آسیبپذیر میپردازد. یعنی تمام اقشار روستایی با توجه به توانایی و امکانات و سطح علمیشان میتوانند در فرآیند تولید شرکت کنند تا از آسیبپذیری آنها کاسته و کاراییشان افزایش یابد.
در مرحله ششم به شناسایی نیازهای اطلاعاتی و دانش فنی میپردازیم. در این گام باز متناسب با شرایط اقلیمی خاص هر منطقه، نیازهای اطلاعاتی کشاورزان در ارتباط با کشتها و عملیات حفاظتی توسط کارشناسان تدوین و در اختیار آنها قرار میگیرد.
در نهایت در گام هفتم به نظارت و ارزیابی این مراحل میپردازیم. در پایان هر فصل ارزیابیای در خصوص کمیت و کیفیت و مشکلات صورت میگیرد تا برای فصول بعد و در برنامهریزیهای جدید گنجانده شود.
الزامات اقتصادی و اجتماعی برای ترویج این رهیافت در ایران چیست؟
بهتر است که ما در ارتباط با مراحل اصلیای که کشاورزی هوشمند به اقلیم باید طی کند تا به آن مرحله نهایی برسد بحث کنیم. این مراحل را میتوان در ۵ بخش خلاصه کرد؛ اولین مرحله ارزیابی وضع موجود است یعنی باید اول وضعیت فعلی کشور را رصد و چالشهای موجود مرتبط با تغییرات اقلیم را احصا کرد. بدون شک مناطق مختلف کشور با توجه به تفاوتهای اقلیمی خاص خود، چالشهای مشابهی ندارند و شدت و ضعف آنها متفاوت است. در این مرحله همچنین به شناسایی نهادهای ذیربط و مسوول پرداخته میشود.
این نهادها چه دولتی و چه غیردولتی حتما باید شناسایی و نقش و جایگاه آنها مشخص شود. مکانیسمهایی که در کشور ما در ارتباط با کشاورزی هوشمند قرار است کار کنند، نظیر مکانیسمهای مالی، نحوه دسترسی به منابع مالی، مکانیسمهای دسترسی به صندوقهای بینالمللی، ظرفیتهای مالی و اقتصادی که در هر منطقه وجود دارد، باید شناسایی شوند و این از مهمترین چالشهایی است که ما در ارتباط با پیادهسازی کشاورزی هوشمند به اقلیم با آن مواجه هستیم. بنابراین اولین گام یک ارزیابی دقیق از شرایط و وضع موجود است. وضع موجود به لحاظ طبیعی، اقتصادی، اجتماعی و نهادهای ذیربط باید شناسایی شود.
مورد دوم ارزیابی هزینهها و منابع است. مسائلی که در این مرحله مطرح میشود این است که این کشاورزی هوشمند به اقلیم از چه مناطقی شروع شود؟ با چه امکاناتی و چه قابلیتهایی؟ و اجرای کشاورزی هوشمند به اقلیم چه تاثیری بر درآمد کشاورزان خواهد داشت ؟ همچنین موضوعات مربوط به میزان پایداری یا موقتی بودن اثرات این عملیات و همینطور نقش آن در کاهش انتشارات گازهای گلخانه ارزیابی میشود.
گام بعدی تعریف چارچوبها و تامین مالی است. اینکه در هر منطقه چارچوبهای اجرا با توجه به امکانات و محدودیتها به چه صورت خواهد بود و به چه صورت باید باشد. منابع مالی در چه حد و چگونه تامین خواهند شد. مرحله بعد ظرفیتسازی و تقویت نهادهای ملی و محلی است. برای اینکه ما بتوانیم کشاورزی هوشمند به اقلیم پیاده کنیم باید در هر منطقه بر اساس امکانات و قابلیتها و محدودیتهای آنها، عملیات را پیش ببریم. در نهایت گام پنجم اجرای این برنامه است.
در این مرحله اقدامات و فناوریهای مناسب در هر منطقه شناسایی و تعیین میشود و با توجه به تنوع اقلیمی بسیار زیادی که ما در کشور داریم بدون شک این اقدامات هم بسیار متنوع خواهند بود. این تنوع نه در حد استان یا شهرستان یا دهستان بلکه باید در سطح مزرعه برنامهریزی شود. بنابراین عملیات به صورت منطقهای یا حتی محلی نیست بلکه باید در مقیاس بسیار کوچک برنامهریزی و اجرا داشته باشیم.
کشور ما در ارتباط با کشاورزی هوشمند به اقلیم نسبت به کشورهای پیشرفته در چه وضعیتی قرار دارد؟
واقعیت این است که در شرایطی قرار داریم که محدودیتهای زیادی در منابع آب، محیط زیست و اقتصاد آنها داریم که عمدتا معلول سیاستهای کلان سالهای اخیر بوده است. در این سیاست، آب به عنوان یک مولفه مهم در تولید در نظر گرفته نشد و برای استفاده از آن به ملاحظات اقلیمی توجه نشد. درکشوری با شرایط اقلیمی ما که بیش از ۹۰ درصد آن در اقلیم خشک قرار دارد، هر فعالیت اقتصادی و اجتماعی باید با توجه به ملاحظات اقلیمی صورت گیرد.
به بیان دیگر اقدامات و فعالیتهایی که قرار است طراحی کنیم، چه کشاورزی یا صنعتی، باید متناسب با اقلیم و منابع آبی باشد که متاسفانه ما خیلی کم به این موضوع توجه کردیم، بنابراین میتوان گفت که در ارتباط با کشاورزی هوشمند به اقلیم بسیار عقب هستیم، اقدامات خیلی محدودی انجام شده است، هرچند در سطح وزارت جهاد و سازمان تحقیقات تلاش شده که در ارتباط با الگوسازی (پروژههایی که به صورت الگویی انجام شدهاند)، سازگاری با تغییرات اقلیمی، افزایش تاب آوری مناطق مختلف اقداماتی انجام گیرد، ولی واقعیت این است این راهی که ما پیش رفتهایم در مقایسه با راهی که باید طی کنیم تا کشاورزی هوشمند به اقلیم در ایران پیاده شود، بسیار کم است.
چه موانعی در این زمینه وجود دارد؟
بهرغم اینکه بررسیهایی در ارتباط با وضعیت موجود کشور انجام گرفته، ولی اشراف کاملی روی آن نداریم و به نظر من مهمترین مشکل ما به این مساله برمیگردد.
ما نتوانستیم مدیریت یکپارچه حوضه آبخیز را در کشور پیاده کنیم و این مساله باعث شده دید یکپارچه، هماهنگ و جامعی نسبت به منابع طبیعی، امکانات و محدودیتهای منابع کشور نداشته باشیم و از همین رو اقدامات به صورت جزیرهای و به صورت بخشی صورت گرفته و در نهایت منجر به تصمیمگیری و تصمیمسازیهایی شده که نتوانسته به صورت موثر مسائل و مشکلات کشور را حل کند.
لذا این که انتظار داشته باشیم خیلی سریع پیشرفت کنیم به نظر من نیاز به زمان، همکاری و هماهنگی بین نهادهای ذیربط دارد و فقط در صورت برنامهریزی دقیق و جامع و آینده نگری و همکاری و هماهنگی بین دستگاههای ذیربط میتوان تا حدود زیادی این مشکلات و محدودیتها را مرتفع و انتظار داشت تا در ارتباط با کشاورزی هوشمند پیشرفتهای خوبی داشته باشیم.