میدانیم که در ۴۶سال گذشته، یعنی از آغاز استقرار جمهوری اسلامی در ایران، رابطه با آمریکا بحرانی و پرتنش بوده است. بسیاری از مردم دلایل آن را فراموش کردهاند. گاهی شنیده میشود دلیل آن را دشمنی اصولی آمریکا با نظام جمهوری اسلامی اعلام میکنند که از روز نخست خواهان سرنگونی نظام اسلامی بوده و درصدد کودتا و براندازی آن هم برآمده است. بررسی روند وقایع نشان میدهد که هیجان انقلاب اسلامی و بحران بیماری شاه طی دوسال بدون تقابل جدی بهموازات هم گسترش یافت و سرانجام بدنه نیروهای مسلح را هم فراگرفت و ارتش، ژنرالها را که نفوذ خود را در بدنه مردمی ارتش از دست داده بودند، از هرگونه تقابلی باز داشت.
برخلاف انتظارها که عمان، قطر یا سوئیس را مامور تحویل نامه ترامپ به ایران میدانست، قرعه فال به نام امارات زده شد. انور محمد قرقاش، دیپلمات بلندپایه اماراتی و مشاور دیپلماتیک شیخ محمد بن زاید رئیس دولت امارات عربی متحده، راهی تهران شد تا نامه رئیسجمهور آمریکا خطاب به مقامات ارشد ایران را تحویل سیدعباس عراقچی دهد.
فراز و فرود اقتصاد ایران در دهه اخیر در مقایسه با دهههای گذشته نشان از تغییرات ساختاری مشهود متغیرهای بخش واقعی و اسمی اقتصاد دارد. نوسانات متغیرهای اسمی مانند نرخ ارز، رشد نقدینگی و شاخص قیمت مصرفکننده به گونهای بوده که شدت آنها در دهه اخیر در مقایسه با دورههای مشابه بیشتر بوده است. نکته قابل تامل، علاوه بر نوسانات شدید این متغیرها تواتر تکرار آنهاست. همانطور که در نمودار نیز نشان داده شده است، جهشهای شدید در نرخ ارز که حدود ۵۰درصد یا بیشتر بودهاند، در سالهای اخیر سهبار تکرار شده است.
زمانی که سالنامه۱۴۰۲ گروه رسانهای «دنیایاقتصاد» با تصویر دونالد ترامپ بر جلد آن، منتشر شد برخی بر ما خرده گرفتند که پوشاندن لباس حاجیفیروز، این پیامآور ایرانی بهار، بر تن ترامپ کجسلیقگی بوده است. برخی دیگر نیز پیشتر رفتند و ما را به دامن زدن به حس ترامپهراسی در جامعه متهم کردند. مخاطب آن جلد اما جامعه ایرانی نبود؛ شهروندان ایرانی خود از سر ناچاری و به تجربه آموختهاند که رخدادهای بیرونی تا چه اندازه میتوانند در تعیین وضعیت زندگیشان اثرگذار باشند.
دوستی داشتم که عادت داشت فیلمهای ویدئویی را با دور تند تماشا کند. از همان لحظه آغاز، سرعت فیلم را بالا میبرد و تا پایان به همین شکل پیش میرفت. هرچه اعتراض میکردیم، بیفایده بود. نکته جالبتر اینکه پس از پایان فیلم، داستان را برایمان بازگو میکرد و حتی نقدی هم بر آن میگفت. رفقایی که فیلم را با سرعت عادی دیده بودند، اعتراض داشتند؛ روایتی که او تعریف میکرد، اغلب با واقعیت فیلم همخوانی نداشت و از اساس اشتباه بود. به گمانم سال۱۴۰۳ برای جامعه ایران نیز چنین بود؛ فیلمی که روی دور تند گذاشته شده بود و تحولاتش چنان سریع رخ داد که مجالی برای تامل و درک عمیق باقی نگذاشت.
رشد اقتصادی از جمله متغیرهای اقتصاد کلان به شمار میآید که عملکرد یک اقتصاد با حضور تمام عاملان اقتصادی را نشان میدهد. رشد اقتصادی نهتنها برای ارزیابی عملکرد یک اقتصاد در افق زمانی مشخص و معین استفاده میشود، بلکه به نوعی با لحاظ کردن جمعیت، میتواند وضعیت رفاه اقتصادی جامعه را نشان دهد. ازاینرو، بررسی وضعیت رشد اقتصادی همواره از سوی سیاستگذاران اقتصادی و اقتصاددانان کلان مورد توجه قرار میگیرد.
ساختار قدرت در ایران، شبکهای پیچیده از نهادهای انتخابی و انتصابی است که در تعارض منافع و رویکردها به سر میبرند. قوه مجریه، با وجود جایگاهش بهعنوان مجری سیاستها، در عمل تحت فشار نهادهای موازی چون مجمع تشخیص مصلحت، شوراهای عالی متعدد، شورای نگهبان و نهادهای دیگر قرار دارد. این وضعیت در حالی است که سازوکاری رسمی برای حل اختلافات این نهادها با دولت اندیشیده نشده است.
اوضاع پیچیدهای بر ایران حاکم شده است. راست جدید در جهان قدرت گرفته و نظم منطقه نیز ائتلافهای ارتجاعی و تجدیدنظرطلبانه را شروع کرده است. در ایران کشورداری با برساختههایی چون قومیت و فدرالیسم دست به گریبان است که نتیجه آنها پدیدار و غلبه امر محلی بر امر ملی است.
«بیدلی در همه احوال خدا با او بود / او نمیدیدش و از دور خدایا میکرد».
اقتصاد ایران گرفتار چرخهای معیوب شده است؛ چرخهای که از کسری بودجه آغاز میشود، با تورم ادامه مییابد و در نهایت، به زوال سرمایهگذاری مولد ختم میشود. این چرخه، در سالهای اخیر با سیاستهای اشتباه و تصمیمات مقطعی، تشدید شده و چشمانداز رشد اقتصادی را بیش از پیش تیره کرده است. از یکسو، خلق پول بیرویه برای جبران کسری بودجه، ارزش پول ملی را کاهش داده و قدرت خرید مردم را فرسوده است. از سوی دیگر، سرکوب نرخهای بهره و تعیین تکلیفی آن، باعث شده است تا سرمایهها از مسیر تولید خارج شوند و به بازارهای غیرمولد مانند مسکن، طلا، ارز و حتی خروج سرمایه از کشور هدایت شوند. در چنین فضایی، سیاستگذاران به جای اصلاح ساختاری، به سیاستهای قهری همچون مالیات بر عایدی سرمایه یا کنترل دستوری قیمتها روی آوردهاند، غافل از اینکه چنین اقداماتی، سرمایهگذاری مولد را بیش از پیش در محاق فرو میبرد.
دو نفر از کابینه مسعود پزشکیان پیاده شدند. درحالیکه از زمان آغاز کابینه جدید، ۶ماه نگذشته است اعضایی از آن خارج میشوند که در رویکرد وفاق وی و چینش کابینه با همه گروههای سیاسی، از افراد همفکر وی هستند و یکی از آنان نقش کلیدی در به پای صندوق آوردن مرددان و قدرت گرفتن پزشکیان داشت. مرددانی که فکر میکردند ساخت قدرت دیگر ظرفیت عبور از مشکلات را ندارد و محمدجواد ظریف بهعنوان نماد تنها راه، از طریق مذاکره این امید را زنده میکرد که شاید هنوز راهی وجود داشته باشد. اما حالا ساخت قدرت، ظرفیت تحمل وی را ندارد. رنگ کابینه وفاق، نزدیک به همانهایی خواهد شد که ایران را به اینجا کشاندهاند.
جلسه استیضاح عبدالناصر همتی، وزیر امور اقتصادی و دارایی دولت چهاردهم در مجلس دوازدهم علاوه بر نتیجهای که برای وزیر رقم زد، یک نتیجه واضح و مشخص داشت و آن اجماع نمایندگان موافق و مخالف وزیر و همچنین اجماع دولت و مجلس بر وخامت اوضاع اقتصادی کشور بود.