«دنیای اقتصاد» وضعیت زنجیره تولید محصولات پتروشیمی در ایران را بررسی کرد
فقدان حلقه محصولات نهایی

در شرایطی که شرکتهای پتروشیمی بهدنبال افزایش بهرهوری و عبور از بحرانهای ارزی هستند، غفلت از این حوزه استراتژیک همچنان ادامه دارد.
محصولات شیمیایی مصرفی (End-Use Chemicals) دستهای از مواد شیمیایی هستند که برخلاف محصولات پایه، بهصورت مستقیم در تولید کالاهای نهایی استفاده میشوند. این مواد در قالب شویندهها، حلالها، چسبها، رنگها، رزینها، افزودنیهای پلاستیک، روانکارها، مواد آرایشی و بهداشتی، و دهها گروه دیگر، هم در صنایع سبک و هم در زندگی روزمره کاربرد دارند. ارزش این گروه از محصولات تنها به قیمت بازار آنها مربوط نمیشود، بلکه به گستردگی کاربرد، عمق زنجیره صنعتی وابسته و ارزشافزوده بالاتر در مقایسه با خوراک اولیه مرتبط است.
بازار جهانی محصولات شیمیایی مصرفی در سالهای اخیر با سرعتی بیش از محصولات پلیمری رشد کرده و تا سال ۲۰۳۰انتظار میرود بخش قابلتوجهی از رشد ارزش بازار صنعت شیمی به این حوزه تعلق گیرد. با اینحال، در ایران همچنان تمرکز عمده شرکتهای پتروشیمی روی تولید مواد پایهای مانند اتیلن، متانول، آمونیاک و محصولات پلیمری مانند پلیاتیلن یا پلیپروپیلن باقی مانده، بدون آنکه حلقههای پایانی زنجیره بهطور سیستماتیک توسعه یابد.
زنجیره رهاشده
بیشتر محصولات شیمیایی مصرفی حاصل تبدیل شیمیایی چندمرحلهای از مواد پایه هستند. بهعنوان مثال، برای تولید یک ماده شوینده مانند سدیم لوریل سولفات (SLS) که در اغلب محصولات بهداشتی از شامپو تا مایع ظرفشویی کاربرد دارد، ابتدا باید الکل چرب (Fatty Alcohol) از پارافین خطی مشتق شود، سپس به کمک فرآیند سولفوناسیون و خنثیسازی، ماده فعال سطحی تولید گردد. این فرآیندها نیازمند واحدهای واکنشپذیر، تجهیزات خاص، کنترل کیفی دقیق و البته بازار مشخص هستند.
در ایران، اگرچه پارافین، اسید سولفوریک یا حتی الکل چرب در برخی واحدها تولید میشود، اما اغلب زنجیره در مرحله میانی به دلیل نبود واحد واکنشی مناسب یا عدم وجود سرمایهگذار متوقف مانده است. نتیجه این گسست، وابستگی به واردات موادی است که ماده اولیهشان در داخل تولید میشود اما محصول نهایی، بهدلیل نبود ارزشگذاری بر تولید دانشبنیان و حلقههای تکمیلی، از خارج وارد میشود.
سودآوری در مقیاس کوچک اما پایدار
شرکتهای پتروشیمی بزرگ معمولا با اتکا به اقتصاد مقیاس، در تولید مواد پایه و پلیمری به سود میرسند، اما محصولات شیمیایی مصرفی الزاما به ظرفیت بالا یا سرمایهگذاری سنگین نیاز ندارند. بسیاری از این واحدها با سرمایهگذاری ۵۰ تا ۱۵۰میلیارد تومانی و ظرفیت تولید سالانه کمتر از ۲۰هزار تن، میتوانند نرخ بازده داخلی بیش از ۳۰درصد کسب کنند، بهشرطی که خوراک مشخص، بازار هدف و ساختار فنی مناسبی داشته باشند.
از آنجا که این محصولات عمدتا برای صنایع مصرفی داخلی یا صادرات منطقهای قابل استفادهاند، ریسک ارزی کمتری نسبت به صادرات متانول یا پلیاتیلن دارند. در شرایط نوسان شدید نرخ ارز و دشواری برگشت ارز صادراتی، ورود به تولید این دسته از مواد میتواند به حفظ جریان درآمدی و کاهش وابستگی ارزی صنایع پاییندستی کمک کند، ضمن آنکه توسعه آنها بهدلیل ماهیت کمتر سرمایهبر، در مقایسه با احداث یک مجتمع پتروشیمی چندمیلیارد دلاری، قابل تحققتر است.
نیاز بازار
طبق آمارهای گمرک در سال ۱۴۰۳، نزدیک به ۲میلیارد دلار واردات مواد شیمیایی آلی و غیرآلی به کشور ثبت شده که بخش عمده آن شامل اقلامی نظیر سورفکتانتها، افزودنیهای پلیمری، روانکنندهها، مواد واسط رنگ و رزین، حلالهای خاص، و مواد بهداشتی صنعتی بوده است. بسیاری از این اقلام قابلیت تولید داخلی دارند، اما یا بهدلیل نبود دانش فنی، یا بهدلیل نبود حمایت بازار، همچنان از طریق واردات تامین میشوند.
این در حالی است که ظرفیت مصرف داخلی برای این مواد نهتنها بالا، بلکه در حال افزایش است. رشد صنایع غذایی، بستهبندی، شوینده، بهداشتمحور، رنگسازی، کفش و نساجی نیاز روزافزون به مواد شیمیایی خاص دارد؛ محصولاتی که اغلب سهم بسیار کوچکی در تولید مجتمعهای بزرگ دارند و در سبد سرمایهگذاری شرکتهای پتروشیمی نیز جایی نیافتهاند.
در میان شرکتهای پتروشیمی، معدود مجموعههایی به تولید محصولات شیمیایی مصرفی ورود کردهاند. برای مثال، برخی شرکتهای تولیدکننده LAB (آلکیلبنزن خطی) که ماده اولیه تولید سورفکتانتهاست، در جنوب کشور فعالیت دارند. همچنین در حوزه رزینهای خاص، افزودنیهای پلیمری و چسبها، چند شرکت خصوصی فعالاند، اما این فعالیتها نهتنها مقیاس قابلتوجهی ندارند، بلکه در شبکه حمایت زنجیرهای نیز گنجانده نشدهاند.
نبود نظام توزیع مشخص، کمتوجهی به برندینگ صنعتی، نبود مشوقهای صادراتی برای این گروه و مشکل در تامین تجهیزات دقیق فرایندی، موجب شده که واحدهای فعال نیز عمدتا درگیر بقا باقی بمانند. این وضعیت زمانی بغرنجتر میشود که بدانیم اغلب مشتریان این محصولات، صنایع داخلی کوچک و متوسطاند که خود در تامین ارز و سرمایه در گردش دچار چالشاند، و در نتیجه حلقه نهایی زنجیره ارزش بهسادگی از مدار خارج میشود.
نهاد غایب توسعه
برخلاف تولید پلیاتیلن یا متانول که دانش فنی آن سالها پیش بومی یا بومیسازی شده است، تولید مواد شیمیایی مصرفی وابسته به مهندسی دقیق، کنترل فرآیند خاص و فرمولاسیونهای انحصاری است. این حوزه نیازمند همکاری نزدیک با شرکتهای دانشبنیان، مراکز فرمولاسیون و واحدهای کنترل کیفیت پیشرفته است؛ مولفههایی که در ساختار سنتی صنعت پتروشیمی ایران جایگاه رسمی نیافتهاند.
در اغلب موارد، سرمایهگذار برای ورود به این عرصه نهتنها با مانع دانش فنی روبهروست، بلکه با فقدان الگوی توسعه نیز مواجه میشود. هیچیک از هلدینگهای بزرگ پتروشیمی، تا امروز سند توسعه اختصاصی برای محصولات شیمیایی مصرفی منتشر نکردهاند، و نقش این دسته از محصولات در راهبرد توسعه زنجیره ارزش، بهصورت شفاف تعریف نشده است.
راه نجات از خامفروشی
یکی از دغدغههای اصلی صنعت پتروشیمی در ایران، پدیده خامفروشی است؛ یعنی فروش محصول پایهای که گرچه در ظاهر پتروشیمیایی است، اما در عمل با کمترین ارزشافزوده و حاشیه سود صادر میشود. در حالیکه صادرات گاز و نفت خام با حساسیت سیاسی روبهروست، صادرات متانول یا پلیاتیلن، بهرغم ارزش افزوده پایین، از این حساسیت عبور کرده و جایگزین خامفروشی سنتی شده است.
در چنین شرایطی، حرکت بهسوی تولید مواد نهایی نهتنها به رشد سودآوری کمک میکند، بلکه مزیت صادراتی جدیدی برای کشور ایجاد میکند. محصولات شیمیایی مصرفی با آنکه اغلب در مقیاس کوچک تولید میشوند، اما در بازار منطقهای از مزیت نسبی بالایی برخوردارند. کشورهای اطراف ایران، از آسیای میانه تا قفقاز، از جنوب عراق تا افغانستان، بازار بالقوه برای چنین موادی دارند؛ بازاری که میتواند ارزآور، اشتغالزا و پایدار باشد، بهشرطی که زیرساخت توسعه آن فراهم شود.
سوال بنیادین در این زمینه آن است که نقش دولت و حاکمیت در هدایت توسعه این بخش چیست؟ اگر هدف تکمیل زنجیره ارزش باشد، صرفا افزایش ظرفیت تولید پلیمر یا تبدیل گاز به متانول کفایت نمیکند. لازم است سیاست صنعتی معطوف به توسعه پاییندست، تعریف مشوقهای مالیاتی، تضمین خرید از سوی دولت در بخشهای خاص (مثلا در حوزه شویندههای صنعتی یا مواد دارویی)، حمایت از صادرات مواد نهایی، و ایجاد کنسرسیومهای تولید مشترک با شرکتهای کوچکتر دنبال شود.
در غیر این صورت، شرکتهای بزرگ بهدلیل سهولت صادرات مواد پایه، همچنان در همان حلقههای ابتدایی باقی خواهند ماند و توسعه محصولات نهایی، بر دوش شرکتهای خصوصی و کوچک باقی خواهد ماند؛ شرکتهایی که اغلب در سایه نوسانات ارزی، نبود حمایت و تنگنای بازار، به حاشیه رانده میشوند.
حلقههای پایانی تعیینکنندهاند
در دورانی که فشار تحریم، کمبود منابع ارزی و تغییرات اقلیمی، بازیگران صنعت انرژی و شیمی را وادار به بازنگری در الگوهای توسعه کرده، صنایع شیمیایی مصرفی میتوانند نقشی کلیدی در احیای کارکرد اقتصادی پتروشیمی ایفا کنند.
توسعه هدفمند این حوزه نهتنها به ارتقای زنجیره ارزش میانجامد، بلکه زمینهساز عبور از توسعه وابسته به صادرات تکمحصولی نیز خواهد بود. شرط تحقق این چشمانداز، اما نه در شعارها، بلکه در سیاستگذاری واقعگرایانه، سرمایهگذاری هدفمند، انتقال دانش، و ایجاد همافزایی میان شرکتهای بزرگ و کوچک نهفته است.
در غیر اینصورت، مصرفیهای شیمیایی، همانطور که امروز هستند، در سایه باقی خواهند ماند؛ بیآنکه سهمی از سود و سهمی از آینده برای آنها تعریف شده باشد.