پایگاه امن سرمایهگذاری در دوران بحران

به نظر این مدیر دارایی، صندوقهای درآمدثابت در وضعیت فعلی مقصد سرمایهگذاران است اما انتخاب این مقصد، به دلیل کسب بازدهی نیست، بلکه به دلیل روشن شدن وضعیت و چشمانداز اقتصادی کشور است.
البته برخی مسائل بر روی نرخ صندوقهای درآمدثابت تاثیر گذاشتهاند، به عنوان مثال در صندوقهایی که سهم سهام بیشتر بوده، به دلیل کاهش ارزش سهام، به طور مستقیم در ارزش خالص دارایی (NAV) آنها اثر گذاشته است. در حقیقت اصلاح قیمت سهام، بر نرخ این صندوقها اثرگذار است، البته بسته به ترکیب داراییها و نحوه مدیریت ریسک، این تاثیر در هر صندوق متفاوت خواهد بود. صندوقهایی که مدیریت محتاطتری داشتند یا سهم کمتری از سهام در سبد خود نگه داشته بودند، آسیب کمتری دیدند.
چه آیندهای پیش روی درآمدثابتهاست؟

ابراهیم دادگر، مدیر دارایی، به دلایل نقدشوندهتر بودن درآمدثابتها نسبت به سایر کلاسهای دارایی اشاره کرد و گفت: در صندوقهای درآمدثابت، بخشی از داراییها شامل سپردههای بانکی کمریسک و بسیار نقدشونده است. این بخش از داراییها، کمترین میزان ریسک نقدشوندگی را دارد. در مکانیسم این صندوقها، زمانی که بازارگردان قصد خروج دارد، از بازار واحدهای صندوق را خریداری کرده و سپس درخواست ابطال خود را به مدیر صندوق ارائه میدهد.
در صورتی که مدیر صندوق در اختیار خود وجه نقد کافی داشته باشد، میتواند به این درخواستها پاسخ دهد. اما در مورد باقی داراییها، یعنی اوراق، موضوع پیچیدهتر میشود. اوراق در شرایط عادی بازار، بهنسبت نقدشونده هستند، اما در مواقع بحرانی که بازار واکنشهای شدید و همگرا نشان میدهد، همبستگی میان داراییها (correlation) بهطور محسوسی افزایش مییابد؛ بهگونهای که همه بازارها، از سهام گرفته تا طلا و حتی اوراق، همزمان دچار افت میشوند.
در مقطع جنگ تحمیلی ۱۲روزه که درآمدثابتها بازگشایی شدند نیز چنین اتفاقی رخ داد. درحالیکه عمده صندوقها توانستند از محل سپردههای بانکی، نیاز نقدی را پوشش دهند، برخی از صندوقها مجبور شدند اوراق خود را در بازار بفروشند. البته حجم فروش بالا نبود، اما با بهرهگیری از سازوکارهای مختلف، توانستند نقدینگی لازم را تا حدی فراهم کنند. بااینحال، این اقدام بیهزینه نبود. فروش اوراق در شرایط بحرانی میتواند نرخ بازدهی اوراق را بالا برده و در نتیجه قیمت آنها را کاهش دهد. این کاهش قیمت میتوانست ارزش خالص دارایی (NAV) صندوقها را دچار آسیب کند.
در چنین شرایطی، نمیتوان از اوراق بهعنوان داراییهای کاملا نقدشونده یاد کرد. بهویژه وقتی بازارگردانی اوراق هم تنها تا حد معینی میتواند پاسخگوی فشار فروش باشد. همین مساله باعث شد صندوقهایی که پیشتر ترکیب دارایی متوازنتری نداشتند یا در مدیریت ریسک ضعیف عمل کرده بودند، تا حدی با ضرر مواجه شوند.
دادگر به تاثیر فروش اوراق توسط درآمدثابتها یا افت قیمت سهام پرتفوی صندوقها در نرخ آنها پرداخت: این موضوع بسته به نوع دارایی و عملکرد مدیریتی هر صندوق دارد. در مورد فروش اوراق، واقعیت این است که تاثیر قابلتوجهی بر نرخها نداشت؛ چرا که حجم معاملاتی که برای پاسخ به درخواست ابطال سرمایهگذاران انجام شد، نسبتا کم بود. مدیران صندوقها تا جایی که امکان داشت، نقدشوندگی را از محل سپردههای بانکی تامین کردند.
اما در مورد سهام، موضوع متفاوت است. بر اساس ضوابط، صندوقهای درآمد ثابت مجازند بین ۵ تا ۱۵درصد از سبد داراییهای خود را به داراییهای ریسکی مانند سهام اختصاص دهند؛ عددی که بسته به نوع صندوق متغیر است (نوع اول یا دوم). در صندوقهایی که سهم سهام بیشتر بوده، کاهش ارزش بازار سهام در آن دوره بهطور مستقیم بر ارزش خالص دارایی (NAV) آنها اثر گذاشت.
در واقع، سهام بر نرخ موثر صندوقها اثرگذار بود و باعث افت NAV شد، اما این تاثیر، بسته به ترکیب داراییها و نحوه مدیریت ریسک، از یک صندوق به صندوق دیگر متفاوت بود. صندوقهایی که مدیریت محتاطتری داشتند یا سهم کمتری از سهام در سبد خود نگه داشته بودند، آسیب کمتری دیدند.
این مدیر دارایی چشمانداز درآمدثابتها پایان سال را در دو سناریو ازسرگیری تنشها یا تداوم آتشبس ترسیم کرد: برای تحلیل دقیقتر این دو وضعیت، باید نگاهی کلی به نقش صندوقهای درآمد ثابت در بازار سرمایه انداخت. بررسیها نشان میدهد که از سال ۱۴۰۳ تاکنون، رخدادهای سیاسی و اقتصادی متنوع و پرنوسان در کشور روی داده، اما صندوقهای درآمد ثابت واکنش خاصی به آنها نشان ندادهاند. تنها در دورههایی که بازار سهام با رونق جدی همراه بوده یا در زمان جهش قیمت ارز، خروج منابع از این صندوقها رخ داده است.
این روند بیانگر آن است که ورود و خروج سرمایه به صندوقهای درآمدثابت عمدتا تحتتاثیر شرایط سایر بازارها شکل میگیرد و یک رفتار ثانویه و متاثر از سایر بازارهاست.
در شرایطی که سطح تنشها در وضعیت فعلی باقی بماند و بازار همچنان در فضای رکودی و مبهم حرکت کند، احتمالا بازار سهام به دلیل بلاتکلیفی اقتصادی، جذابیت خود را از دست خواهد داد. کسبوکارها در چنین شرایطی قادر به تصمیمگیری برای توسعه یا سرمایهگذاری نخواهند بود و همین مساله باعث میشود مدیران دارایی و بازیگران بزرگ بازار، منابع خود را به سمت صندوقهای درآمد ثابت سوق دهند؛ نه به قصد کسب سودهای بالا، بلکه به عنوان ابزار پارک پول تا روشن شدن چشمانداز آینده.
در بازار طلا نیز تا زمانی که سرکوب نرخ ارز ادامه داشته باشد، انتظار رونق چشمگیری نمیرود. بنابراین صندوقهای درآمدثابت در این فضا با افزایش جذب منابع روبهرو خواهند شد، هرچند این جذب سرمایه ناشی از بازدهی بالا نخواهد بود، بلکه بیشتر به دلیل ماهیت کمریسک و نقدشوندگی نسبتا خوب آنهاست.
درخصوص وضعیت نرخها، باید توجه داشت که بخش عمده دارایی صندوقهای درآمد ثابت را سپردههای بانکی تشکیل میدهد. در هفتههای اخیر، بانک مرکزی از طریق عملیات بازار باز (ریپو) به بیشتر درخواستهای بانکها پاسخ مثبت داده و از این طریق، بانکها با مازاد منابع مواجه شدهاند. در نتیجه، تمایل آنها به جذب سپرده کاهش یافته و این مساله موجب شده رقابت بر سر نرخ سود بانکی افت کند. این روند به صندوقهای درآمد ثابت نیز سرایت کرده و نرخها در آنها اندکی کاهش یافته است. با این حال، این وضعیت قطعا پایدار نیست.
بانک مرکزی در کوتاهمدت با رشد پایه پولی توانسته شرایط نقدینگی بانکها را مدیریت کند، اما در بلندمدت، این سیاست به رشد تورم منجر خواهد شد. در چنین فضایی، بازدهی ۳۶درصدی فعلی صندوقهای درآمد ثابت دیگر برای سرمایهگذاران جذاب نخواهد بود. در نتیجه ممکن است مدیران صندوقها برای حفظ منابع و جلوگیری از خروج سرمایه، نرخهای خود را افزایش دهند، اما اینکه این نرخها چقدر واقعی و پایدار باشند، جای تردید دارد.
در نهایت میتوان گفت که چشمانداز صندوقهای درآمدثابت بیش از هر چیز وابسته به تحولات سیاسی، سیاستهای پولی بانک مرکزی و عملکرد سایر بازارهای مالی است. در فضای بیثبات فعلی، این صندوقها همچنان بهعنوان گزینهای با ریسک پایین و کارکرد پارک موقت نقدینگی، مورد توجه باقی خواهند ماند، حتی اگر نرخ بازدهی آنها چندان بالا نباشد.