راهبرد بلندمدت بروکسل به صفر رساندن وابستگی خود به انرژی روسیه است؛
بیاعتنایی طلای سیاه به صلح
آینده بازار نفت و گاز نه در جنگ اوکراین، بلکه در ظرفیتهای تازه تولید رقم میخورد

دیدارهای پرحاشیه او با ولادیمیر پوتین و تماسهای مکررش با ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین، این تصور را ایجاد کرده که شاید فصل تازهای از دیپلماسی در حال شکلگیری باشد. اما برخلاف هیاهوی سیاسی، بازار جهانی نفت و گاز هیچ نشانهای از واکنش جدی به این تحولات بروز نداده است.
قیمتها همچنان در محدوده پیشبینیشده نوسان میکنند و معاملهگران انرژی بیش از آنکه به سخنان ترامپ یا امید به آتشبس چشم داشته باشند، به ظرفیت تولید کشورهای اوپکپلاس، روند تقاضای جهانی و رشد صادرات الانجی توجه میکنند. واقعیت این است که حتی اگر صلحی شکننده میان مسکو و کییف منعقد شود، بازگشتی به نظم سابق انرژی جهان متصور نیست؛ نظمی که در فوریه ۲۰۲۲ و با آغاز جنگ اوکراین به یکباره فرو ریخت.
معمار صلح
ترامپ در هفتههای اخیر کوشیده خود را «معمار صلح» معرفی کند؛ روایتی که برای مخاطبان داخلی آمریکا بیش از هر چیز انتخاباتی به نظر میرسد. او مدعی شده میتواند با توافقی جامع، هم امنیت اوکراین را تضمین کند و هم روسیه را از فشار تحریمها رها سازد. اما حتی در سناریوی خوشبینانه، این توافق -اگر اساسا عملی شود- تغییر بنیادینی در بازارهای انرژی ایجاد نخواهد کرد. اروپا طی ۲سال گذشته ساختار واردات نفت و گاز خود را متحول کرده است. سهم گاز روسیه در واردات اروپا از ۴۵ درصد در سال ۲۰۲۱ به ۱۸ درصد کاهش یافته و واردات نفت از روسیه نیز به کمتر از ۳ درصد رسیده است.
این تغییرات نه موقتی بلکه بخشی از راهبرد بلندمدت بروکسل است که هدفگذاری کرده تا سال ۲۰۲۷ وابستگی خود به انرژی روسیه را به صفر برساند. بنابراین، حتی اگر ترامپ به صلحی دست یابد، بازگشت اروپا به نفت و گاز روسیه تقریبا منتفی است. مهمترین تحول ناشی از جنگ اوکراین، جابهجایی مسیرهای انرژی در جهان بوده است. روسیه که پیش از جنگ نیمی از صادرات نفت و ۷۵ درصد صادرات گاز خود را به اروپا میفرستاد، اکنون مشتریان جدیدی یافته است. هند، چین و ترکیه واردات نفت از روسیه را بهشدت افزایش دادهاند.
دادههای شرکت «کپلر» نشان میدهد سهم روسیه در سبد نفتی هند از ۱۶ درصد در ۲۰۲۱ به ۳۸ درصد در ۲۰۲۳ رسیده است. چین نیز به بزرگترین خریدار نفت روسیه بدل شده و با استفاده از شبکهای پیچیده از تانکرها و بیمهگران، بخش بزرگی از صادرات مسکو را جذب کرده است. به بیان دیگر، بشکههایی که دیگر راهی روتردام و هامبورگ نمیشوند، اکنون به بنادر بمبئی و دالیان سرازیر شدهاند. این تغییر جهت بهقدری تثبیت شده که حتی اگر تحریمها لغو شوند، بازگشت به وضعیت پیشین بعید به نظر میرسد.
صلحی دور از دسترس
هرچند ترامپ با اعتماد به نفس همیشگیاش از «توافق بزرگ» سخن میگوید، واقعیت آن است که مسیر دیپلماسی با موانع جدی روبهروست. روسیه پیشنهاد تضمین امنیتی آمریکا برای اوکراین را بهمنزله گسترش ناتو تعبیر میکند و قاطعانه رد کرده است. در طرف مقابل، زلنسکی حاضر نیست امتیازهای سرزمینی گسترده بدهد و اروپا نیز تمایلی به عادیسازی روابط انرژی با مسکو ندارد.
از نگاه بروکسل، وابستگی انرژی به روسیه اشتباهی تاریخی بود که باید جبران شود. مقامهای اروپایی بارها اعلام کردهاند حتی در صورت آتشبس، خرید گسترده انرژی از روسیه بهویژه تا زمانی که پوتین در قدرت است، در دستور کار قرار نخواهد گرفت. بدین ترتیب، رویای بازگشت روسیه به بازارهای اروپایی، حداقل در میانمدت، دستنیافتنی است.
شکست محتمل دیپلماسی
برخی کارشناسان معتقدند محتملترین سناریو، شکست تلاشهای ترامپ برای صلح است. در این صورت نیز بازار انرژی تغییر چندانی نخواهد کرد. روسیه طی دو سال گذشته یاد گرفته چگونه تحریمها را دور بزند و مسیرهای جایگزین برای فروش نفت و گاز بیابد. آمریکا احتمالا فشارهای بیشتری بر خریداران نفت روسیه وارد خواهد کرد، اما به نظر نمیرسد ترامپ قصد داشته باشد وارد جنگ اقتصادی مستقیم با چین شود؛ کشوری که ستون اصلی خرید نفت روسیه است.
در ماه گذشته، دولت ترامپ با وجود تهدیدهای مکرر، تحریمهای ثانویه علیه پکن را معلق گذاشت و ترجیح داد به هند فشار بیاورد. وضع تعرفه ۲۵ درصدی بر کالاهای هندی -که از ۲۷ ماه اوت اجرایی میشود- مجموع تعرفههای آمریکا بر واردات از هند را به ۵۰ درصد رسانده است. با این حال، چین بلافاصله خرید خود از روسیه را افزایش داده و کاهش واردات هند را جبران کرده است.
چین؛ خریدار وفادار
چین اکنون بازیگر اصلی معادلات انرژی روسیه است. روابط استراتژیک پکن و مسکو سبب شده نفت روسیه حتی در سختترین شرایط تحریمی، خریدار ثابت داشته باشد. شبکهای از واسطهها، شرکتهای حملونقل و بیمهگران سایهای ایجاد شده تا نفت روسیه به بنادر چین برسد؛ همان مدلی که پیشتر در مورد ایران و ونزوئلا نیز تجربه شده بود. به گفته تحلیلگران، حتی اگر آمریکا میانگین تعرفه بر کالاهای چینی را که هماکنون به ۵۵ درصد رسیده باز هم افزایش دهد، واردات نفت چین از روسیه بهسختی متوقف خواهد شد.
افزون بر آن، پکن ابزارهای متقابلی در اختیار دارد، از جمله کنترل صادرات مواد معدنی حیاتی مورد نیاز صنایع غرب، که میتواند واشنگتن را از تشدید رویارویی باز دارد. بنابراین، نفت روسیه برای چین نهتنها یک کالای تجاری بلکه بخشی از راهبرد امنیت انرژی است. افق کلی بازار انرژی نشان میدهد که آینده بیش از آنکه به جنگ یا صلح اوکراین وابسته باشد، تحت تاثیر عرضه جهانی است. آژانس بینالمللی انرژی پیشبینی کرده در سال ۲۰۲۵ عرضه نفت روزانه یکمیلیون و ۷۶۰ هزار بشکه بیش از تقاضا خواهد بود و این شکاف در ۲۰۲۶ به سهمیلیون بشکه خواهد رسید.
چنین مازاد عرضهای عمدتا نتیجه افزایش تولید در کشورهای عضو اوپکپلاس، آمریکا، برزیل و گویان خواهد بود. در بخش گاز نیز تحولی بزرگ در راه است: ظرفیت جهانی الانجی از ۵۰۰میلیون تن در ۲۰۲۴ به ۸۰۰میلیون تن در ۲۰۳۰ افزایش خواهد یافت. این انفجار ظرفیت باعث میشود اختلال در صادرات هر کشوری، از جمله روسیه، بهراحتی توسط سایر تولیدکنندگان جبران شود. از قطر و آمریکا گرفته تا موزامبیک و کانادا، پروژههای عظیم الانجی در حال تکمیل هستند و نقشه انرژی جهان را دگرگون خواهند کرد.
نگاه معاملهگران
بازارهای مالی نشان میدهد که معاملهگران نفتی نگاهشان بیش از آنکه به کییف و مسکو باشد، به واشنگتن، ریاض و پکن دوخته شده است. موضوعاتی مانند تصمیم اوپکپلاس درباره کاهش یا افزایش تولید، سیاستهای نفتی آمریکا در دوره ترامپ، و روند تقاضا در اقتصاد چین، محرکهای اصلی قیمت نفت هستند.
برای همین است که حتی در اوج حملات روسیه به زیرساختهای اوکراین یا تهدیدهای ترامپ درباره اعمال تعرفههای سنگین، بازار تنها نوسانهای محدودی را تجربه کرده است. دو سال پس از آغاز جنگ اوکراین، بازار انرژی جهانی نشان داده که تا حد زیادی خود را با شرایط جدید تطبیق داده است. اروپا به دنبال استقلال انرژی، آسیا خریدار پرحجم نفت روسیه، و چین شریک استراتژیک مسکو شده است.
تلاشهای دیپلماتیک ترامپ، هرچند میتواند فضای سیاسی را پرهیاهو کند، اما اثر ملموسی بر مسیر انرژی جهان نخواهد داشت. آینده بازار نفت و گاز بیش از آنکه در میدانهای جنگ دونباس یا اتاقهای مذاکره واشنگتن و مسکو تعیین شود، به ظرفیتهای تولیدی تازه، رقابت قدرتهای اقتصادی، و تحولات تقاضا در آسیا وابسته است. جهان انرژی دیگر به جنگ اوکراین گره نخورده است؛ نظمی نوین شکل گرفته که حتی با صلح احتمالی نیز تغییر بنیادینی نخواهد کرد.